درباره حضرت امام جعفر صادق (ع) چه میدانیم؟
امام جعفر صادق (ع)، امام ششم شیعیان، در هفدهم ربیعالاول سال 83 هجریقمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابوعبدالله و لقبشان صادق میباشد. پدر ارجمندشان امام باقر (ع) و مادرش ام فروه است. رسول خدا سالها قبل، ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ میگوید «جعفر کذّاب».
پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیشبینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور، این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشارها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان، دوره سختیها و انزوای دوباره آن حضرت و حرکت تشیع بود.
منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود. سرانجام کار به جایی رسید که با تمام فشارها، منصور چارهای ندید که امام صادق (ع) را از میان بردارد و بنابراین توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگی در سال 148 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف بقیع در کنار مرقد پدر و جدّ مطهر خود به خاک سپرده شد.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در سال ۱۱۴ هجری قمری به امامت رسید و در دوران امامت خود از خلفای بنیامیه با هشامبنعبدالملک، ولیدبنزید، یزیدبنولید، ابراهیمبنولید و مروان حمار و از خلفای بنیعباس با ابوالعباس سفاح و منصور دوانیقی معاصر بود. مدت نزدیک به یک قرن اسلام و مسلمانان بازیچه اغراض سلطهجویان بنیامیه بودند، ناسزا گفتن به حضرت علی (ع) در سرلوحه برنامههایشان و فاجعه خونین کربلا و شهادت امام حسین (ع)، اوج جنایات آنها بود. همچنین بسیاری از بزرگان شیعه و علویان به جرم هواخواهی اهلبیت (ع) به شهادت رسیدند، یا سالها در سیاهچالهای مخوف زندانی شدند.
جنایات هولناک بنیامیه و نیز عواملی همچون مبارزهها و روشنگریهای امامان، فشار اقتصادی در اثر مالیاتهای سنگین و نادیده گرفتهشدن غیر عرب در نظام حکومتی بنیامیه، موجب قیام مسلمانان عراق، خراسان و شمال آفریقا علیه خاندان بنیامیه شد و به حکومت یک قرن ظلم و جنایات آنان خاتمه داد.
شورشها و قیامها، که با شعار خونخواهی شهدای کربلا، مردم را گرد خود جمع کرده و علیه امویان به شورش و قیام واداشته بودند، پس از سرنگونی بنیامیه، به جای آن که حکومت را به شایستهترین فرد، امام صادق (ع) واگذارند، خود بر اریکهی قدرت تکیه زدند و به محض به دست گرفتن قدرت، مانند ستمگران گذشته، برای حفظ سلطنت خود، بر امام صادق (ع) و یارانش سخت گرفتند. آنها کوشیدند جامعه را از خاندان نبوت دور بدارند، تا مبادا حکومتی را که به نام دودمان پیامبر و با تظاهر به اسلام به چنگ آوردهاند، از دست بدهند، سفاح نخستین خلیفه عباسی، مدت چهار سال و منصور دوانیقی دومین خلیفه، بیست و دو سال -یعنی تا ده سال پس از شهادت امام صادق (ع)- قدرت را در دست داشتند.
نهضت فرهنگی امام صادق (ع)
امام صادق (ع) از اوضاع آشفته دستگاه خلافت اموی استفاده و برنامه اصلاحی و نهضت فرهنگی خود را آغاز کرد. آن حضرت برای حُسن انجام رسالت خود دو خط مشی کلی اتخاذ کرد:
۱. کنارهگیری از مناقشات سیاسی و بهرهگیری از پوشش تقیه؛
۲. دعوت به امامت و پاسداری از آن.
این مرحله از مبارزه امام (ع) دو بُعد داشت:
۱. بُعد نفی امامت حکمرانان معاصر خود: امام (ع) در این راستا به شیوههای گوناگون، موضع باطل و ضد اسلامی خلفا و کارگزاران آنان را گوشزد کرد و با بازداشتن پیروان خود از مساعدت ایشان و مراجعه به محاکم قضایی آنان، مشروعیت دستگاه خلافت را نفی میکرد.
۲. بُعد اثبات امامت خود: پیشوای صادق (ع) در این بُعد، خود را جانشین پیامبر (ص) پیشوای امت و صاحب اصلی حکومت میدانست. این بُعد از تلاش امام (ع) متناسب با شرایط سیاسی جامعه و نیز موقعیت و نیاز مخاطبان به شیوههای مختلف، انجام میگرفت. گاهی در حضور خلفا و طاغوتهای زمان، برخی اوقات در برابر توده مردم و زمانی در برابر افراد به طور خصوصی.
“مردم را با تلاش و رفتار به راه خیر بخوانید نه با زبان و گفتار”
ظلم و ستم سلاطین عباسی نسبت به ائمه اطهار (ع) که امام صادق (ع) و امامان بعد از آن حضرت را مسموم کردند برای آن بود که آن پیشوایان مقدس، در رفتار و کردارشان بزرگترین مبلغ بر ضد دستگاه فساد عباسی بودند، وجود راستگو، دروغگو را میشناساند. وجود درستکار، خیانتکار را رسوا مینماید، زندگانی کردن یک مردِ باحقیقت، ماهیت کاذب بیحقیقتان را آشکار میکند، از اینروست که بیحقیقتان پیوسته در نابودی مردان با حقیقت میکوشند، زیرا حیات شرافتمندانه ایشان، مزاحم زندگانی ننگین آنان خواهد بود.
امام صادق (ع) به ابن ابی یعفور فرمود: کونوا دعاه للناس بالخیر بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهاد و الصدق و الورع. مردم را به غیر زبان خود به راه خیر بخوانید، تا مردم تلاش و راستی و تقوا را در شما ببینند.
یعنی سعی و کوشش کنید راستی و پرهیزکاری را به آنها نشان دهید، نباید گفت: بیا و ببین، اگر آنها راستی و درستی و پاکی در شما دیدند، خودشان خواهند آمد، تبلیغ و دعوت با غیر زبان در هر حال و هر زمان و هر مکان با همهی اشخاص ممکن است. سرباز میتواند افسر خود را با کردار نیک خود، راهنمایی نماید؛ ملت میتواند حاکم را به شاهراه حق و حقیقت هدایت کند، همچنان که حاکم میتواند ملت را راهنمایی کند و افسر سرباز را پرورش دهد؛ اگر دولت فاسد شد باید ملت آن را اصلاح کند و اگر ملت فاسد شد باید دولت غمخوار ملت باشد و ملت را از حضیض فساد به اوج سعادت برساند.
دستور امام صادق (ع) برای رفتار با دیگران
امام صادق (ع) فرمود: دوستان من، پیروان من، شما با مردم طوری رفتار کنید که دیگران بگویند خدا جعفر بن محمد را بیامرزد، چقدر پیروان خود را نیکو تربیت کرد. آیا مسلمانان امروز در چنین وضعی هستند که کسی که با آنان معاشرت کند پی به تربیت عالی پیامبر اسلام (ص) ببرد؟ در جای دیگر فرمود: شما مایه زینت ما باشید نه ننگ ما.
آیا اکنون مسلمانان زینت پیشوایان اسلام هستند یا عار و ننگ ایشان؟ جز خیانت، نفاق، دروغگویی، بیدینی، تملق و چاپلوسی، صفات دیگر، کمتر در میان مسلمانان آشکار است.
اگر مسلمانان این دستورهای بزرگ پیشوایانشان را به کار میبستند، چراغ راهنمای جهان میشدند. ما مسلمانان باید همگی به درگاه خدای متعال دست تضرع دراز کنیم، بلکه نظر لطفی از طرف آن وجود مقدس بشود و تحولی در اخلاق مسلمانان پیدا شود که لااقل مایه ننگ پیامبر اسلام (ص) نباشیم. وظیفه هر مسلمانی آن است که دیگران را به اسلام دعوت کند، ولی متاسفانه بسیاری از ما مسلمانان این وظیفه را انجام نمیدهیم، بلکه با رفتار ناپسند خود، آنان را از اسلام دور میکنیم، اگر مسلمانان پایبند قوانین اسلام بودند، احتیاجی نداشت که تبلیغ اضافی برای اسلام بنمایند؛ زیرا خود اسلام بهترین تبلیغ و مؤثرترین دعوت بود و احتیاجی به قدم فراتر نهادن نداشت.
رفتار ما مسلمانان
اکثر مسلمانان، درست عکس دستورات اسلام رفتار میکنند، هر چه پیشوایان اسلام پایداری در دین را توصیه کردند، ما مسلمانان غیر از دین، برای همه چیز پایداری میکنیم. با آنکه باید همه را فدای دین کنیم، دین را فدای همه میکنیم، دین را سپر خود قرار میدهیم، اگر طرفداری از دین برای ما منفعت داشته باشد مسلمانی متدین و متعصب میشویم و اگر زیان داشته با دین مخالفت میکنیم؛ یا دین را تأویل میکنیم، کتابهای مقدس ما در گوشه کتابخانهها و طاقچهها گرد و خاک گرفتهاند، آگاه نیستیم که چه جواهرات گران بهایی در آن نهفته است.
“روش کارآمد امام برای ایجاد اعتدال و صبر”
حضرت امام جعفرصادق (ع) روش تدریس و سلوک اجتماعی خاص خود را داشت که امروزه باید الگوی تمامی افراد قرار گیرد. نحوه تعلیم حضرت با حلم و آرامش خاص و بها دادن به طرف مقابل -چه شاگرد و چه مناظرهکننده- توأم بود. بر اساس منابع تاریخی ایشان به سوالات و سخنان طرف مقابل به طور کامل و با صبر و حوصله زیاد گوش داده و در پاسخ به گونهای القای مطلب میکردند که طرف مقابل محبت، خیرخواهی و علاقهمندی را احساس میکرد. در جهان امروز اگر پیروان همه نحلههای فکری و عقیدتی اگر یاد میگرفتند که با صبر و آرامش به کلام همدیگر توجه کنند، بسیاری از مصائب و مشکلات فعلی پیش نمیآمد.
استفاده از روش سلوک اجتماعی امام جعفر صادق (ع) خشونت و جنگ در جهان فعلی را کاهش میدهد. حضرت ابتدا میدان میدادند تا شاگردان و یا مباحثهکنندگان هرچه سوال دارند بیان کرده و در ادامه بر اساس روش عقلی و استدلال صحیح مطالب خود را القا میکردند. این روش در دنیای کنونی که اعتدال و حلم در جوامع فراموش شده، بسیار کارآیی دارد.
امام صادق (ع) با این روش خاص خود و بدون هیچگونه خشونتی صراط مستقیم را تبیین و شاگردان بسیاری را نیز در حوزههای مختلف معرفتی تربیت کرد. مرحوم شيخ طوسی (ره) به نقل از هشام بن سالم حکايت میکند که «روزی مردی از اهالی شام برای مباحثه به محضر حضرت آمد. امام به او عرض کرد که اگر پیرامون قرآن سخنی داری با حمران بن اعین، اگر درباره علوم عربی میخواهی مناظره کنی با ابان بن تغلب، اگر در فقه صحبتی داری با زرارة بن اعین و … به گفتوگو بپرداز. آن مرد با شاگردان حضرت به مناظره پرداخت و در همه حوزهها مغلوب شد. آنگاه با امام رو کرد و گفت که: شما در همه حوزهها دانشمند تربیت کردهاید.»
“تلاشهای علمی برای جلوگیری از شيوع افكار ضد اسلامی”
اين رياست به معنای پست و مقام نيست چرا كه پست و مقام دنيوی از بين میرود اما وقتی كه به امام صادق (ع) گفته میشود رييس مكتب تشيع مقصود مجاهدت علمی و تربيت شاگردانی است كه پرچمدار شكوفايی انديشه اسلامی و ولايت علوی و احياگر مكتب تشيع میباشند.
امام صادق (ع) در طول ۳۴ سال امامت خود با مجاهدتهای علمی و دينی، مكتب جعفری را پايهگذاری كرد. ايشان شريعت محمد (ص) و مكتب تشيع را احيا كرد و مانع از نابودی شيعه و فراموشی اسلام ناب محمدی شد. چيزی كه دنيای امروز ما شديدا به يادآوری آموزههای ولايی و علوی ائمه معصومين نيازمند است. امام صادق (ع) در طول حيات پربركت خود بيش از ۴ هزار شاگرد را در مكتب معارف دينی و انديشههای اسلامی خود تربيت كرد و آنها را در جهت پاسداری از مكتب دينی و علمی و نگهداری از تشيع راستين به جهان اسلام فرستاد. بیشک گنجينه علوم دينی اين امام همام در سالها زندگی در محضر امام سجاد (ع) و پدر بزرگوارش امام باقر (ع) به دست آمد و همگان ايشان را با نفوذ كلام، حكمت وسيع و قدرت بيان میشناختند.
در روزگاری كه افكار ضداسلامی و ويرانگر خطری بزرگ در مسير اسلام ناب محمدی بود، امام صادق (ع) رييس مذهب جعفری با مجاهدتهای علمی خود مانع از شيوع اين افكار ضد اسلامی شد. خرافه و بدعت در دين مانند بيماری است كه تن سالم را از درون پوسيده میكند. اما اين امام همام جهادگر ميدان علم در راه تاسيس مكتب تشيع، مشقتهای فراوانی را متحمل شد تا نهضتی بزرگ بر اساس پايههای حقيقت اسلام و عقلانيت دينی بنيان گذارد. گفتوگوها و مناظرات امام صادق (ع) با قدرت منطق و استدلال وی و پاسخگويی به شبهات دينی نقش بسیار مهمی در احيای مكتب تشيع داشته است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید