سیری در زندگی سیاسی ائمه معصومین علیهم السلام
سیری در زندگی سیاسی ائمه معصومین علیهم السلام کلمات کلیدی ماشینی: امام، ائمه معصومین علیهمالسلام، ائمه معصومین، مبارزه، معصوم علیهمالسلام، زندگی سیاسی ائمه، ائمه معصومین علیهمالسلام مبارزه سیاسی، زندگی سیاسی، 1. مراد از زندگی سیاسی، آن بُعد مبارزاتی در زندگی پر حماسه و پر رنج آن پیشوایان عظیم الشاءن معصوم می باشد. 2. زندگی […]
سیری در زندگی سیاسی ائمه معصومین علیهم السلام
کلمات کلیدی ماشینی:
امام، ائمه معصومین علیهمالسلام، ائمه معصومین، مبارزه، معصوم علیهمالسلام، زندگی سیاسی ائمه، ائمه معصومین علیهمالسلام مبارزه سیاسی، زندگی سیاسی،
1. مراد از زندگی سیاسی، آن بُعد مبارزاتی در زندگی پر حماسه و پر رنج آن پیشوایان عظیم الشاءن معصوم می باشد.
2. زندگی سیاسی و مبارزاتی ائمه هدی علیهم السلام یعنی این که آنها مبارزه ممتدی داشتند تا اثبات کنند حق با ماست و از ما غصب کرده اند، مبارزات آنها با هدف سیاسی بوده است و آن هدف تشکیل حکومت اسلامی است.
3. از آن جایی که خطوط کلی رسالت ائمه معصومین در سه محور اساسی است. اول حفظ و حراست از دین و وحی الهی دوم تفسیر و تبیین قانون اساسی دین سوم اجرای احکام و فرامین الهی در جامعه. و از آنجایی که منصب امامت امری است الهی و خداوند سبحان باید برای پیامبر خاتم جانشینی معصوم منصوب کند و احدی حق انتخاب و انتصاب ندارد، و از آنجایی که قرآن کریم می فرماید: و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا و یکی از مصادیق مهم و ما آتاکم الرسول ابلاغ ولایت و امامت امیرالمومنین حضرت وصی علیه السلام و امر به اطاعت از اولی الامر است لذا ائمه معصومین علیهم السلام بعنوان حفاظت از دینی که خاتم است و جریان امامت بعنوان تداوم این حرکت در متن دین نهادینه شده است. و به عنوان تبیین قانون اساسی اسلام که مساءله امامت یک امر انتخابی و مردمی نیست و به عنوان اجرای احکام الهی و اتیان اوامر نبوی صلی الله علیه و آله و سلم، مبارزاتی ممتد داشته اند تا دین به اسارت رفته را از چنگال فرعون های هر عصر آزاد کنند. و حکومت را از دموکراسی شدن به حکومت اسلامی که ماهیت آن ولایی است برگردانند و در واقع تمام مبارزات بر رنج آنها برای این بوده است که حکومت اسلامی تشکیل دهند که حاکم آن منصوب از طرف خدا باشد نه از طرف مردم، بنابراین مبارزات سیاسی ائمه علیهم السلام با مبارزات سیاسی دیگر افراد سیاسی جهان که برای بدست آوردن قدرت مبارزه می کنند فرق جوهری دارد.
4. باید اعتراف کنیم که چهره تابناک ائمه معصومین علیهم السلام در بُعد مبارزات سیاسی و جهاد مرارت بار آنان همانند دیگر از ابعاد غیر متناهی وجودی شان حتی بر شیعیان آنها نیز پوشیده مانده است، سبب اصلی آن یا غرض ورزی دشمنان قسم خورده آنها بوده است، یا بی اعتنایی دوستان بی مسئولیت و یا کج فهمی محبان کم دریایت و شاید همه اینها نقش خود را داشته است که همچنان غباری از ابهام و اجمال در حیات سیاسی امامان معصوم علیهم السلام باقی مانده است.
5. هسته اصلی مبارزه حاد سیاسی معصومین علیهم السلام از آغاز سقیفه بنی ساعده شکل گرفت و شخصیت بی نظیر عالم امکان بعد از نبی مکرم اسلام و امیرالمومنین یعنی صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام بعنوان سر سلسله جنبان مدافعان این حرکت مبارزاتی در کنار صاحب ولایت حضرت وصی علیه السلام و به عنوان اولین مدافع حریم خط سرخ تشیع علوی وارد مبارزه شد و به عنوان اولین شهیده معصوم این حرکت، راست قامت ترین چهره جاودانه تاریخ ماند، و البته عنصر مبارزه حاد سیاسی از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که امامت اسلامی به حکومت جابرانه پادشاهی تبدیل شد شکل دیگری پیدا کرد و ائمه طاهری علیهم السلام مبارزه سیاسی خود را به شیوه ای متناسب با اوضاع و شرائط زمان شدت بخشیدند.
6. گاهی شرایط آن قدر دشوار بوده است نظیر دوران امام سجاد علیه السلام از طرفی حاکمیت جو رعب و وحشت از طرف پادشاهان سفاک مروانی، و از طرف دیگر انحطاط فکری جامعه به اوج رسیده است، و از طرفی فساد اخلاقی در جامعه بی داد می کند، و از طرفی فساد سیاسی در حدی است که اغلب شخصیت های بزرگ سر در آخور تمنیات مادی داشتند و شخصیت بزرگی مثل محمد بن شهاب زهری که خودش قبلا شاگرد امام سجاد علیه السلام هم بوده است به آن چنان وضعی می افتد که آن نامه معروف امام سجاد علیه السلام به وی صادر می شود، در یک چنین دورانی وجود مبارک امام سجاد علیه السلام سی و پنج سال تمام سعی و مبارزه اش این است که اولا معارف دینی را تبیین کند و ثانیا مساءله امامت اسلامی که یک مساءله مهجوری شده است و کلا از ذهن ها دور شده و یا بد معنا شده برای مردم تشریح و در ذهن های مردم بازسازی کند که امامت یعنی چه؟ و ثالثا و از همه مهم تر این که بفرمایید و بفهماند من امام هستم.
منتهی امام علیه السلام بیشتر تلاش خود را روی کار اول گذاشته است به جهت این که انحطاط جامعه در حدی است که نوبت به مسئله من امامم نمی رسد.
7. از آنجایی که جریان امامت یک امر تکوینی و الهی است، دو تداوم حرکت امامت به عنوان اصلی ترین دلیل ادعای خاتمیت اسلام مطرح است، و انتصاب امام به عهده احدی غیر از خدا نبوده است، و سنت الهی هم در حفظ اساس دین است، لذا پادشاهان اموی و عباسی در هیچ زمان نتوانستند با شهید کردن امام جریان امامت را نابود کننده چه این که نتوانستند این حرکت مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام را بطور کلی متوقف کنند.
8. ترسیم کلی از مبارزه معصومین علیهم السلام در چند مرحله قابل ارائه می باشد.
مرحله اول: بعد از ارتحال رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و پیدایش سقیفه بنی ساعده تا شهادت حضرت زهرا علیها السلام این مرحله به عنوان آغاز دوران غربت ارزشها و هتک حرمت خاندان عصمت و طهارت مطرح است در این مرحله مبارزات سیاسی همه جانبه از طرف معصومین علیهم السلام و اصحاب آنها وجود داشته منتهی مبارزه مسلحانه نبوده است.
مرحله دوم: بعد از شهادت حضرت زهرا علیها السلام تا زمان قبول خلافت از طرف امیرالمومنین علیه السلام در این دوران بیست و پنج ساله مبارزات سیاسی خط سرخ تشیع علوی وجود داشته است وی به لحاظ حفظ اصل اسلام شیوه مبارزه یک نحو مخصوص بوده است.
مرحله سوم: از زمان صلح وجود مبارک امام مجتبی علیه السلام که این خود جزء غمبارترین دوران زندگی معصومین بوده است، زیرا از فرزند معصوم حیدر کرار علیه السلام و مثل اعلی قدرت و غیرت الهی تنهاترین سردار ساختن، تا قیام خونین سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام در این دوران بیست ساله که سلطه حکومت سفاک معاویه بر جامعه اسلامی حاکم بود ائمه معصومین علیهم السلام مبارزه سیاسی خود را به شیوه ای متناسب با اوضاع زمان تداوم می دانند، تا قیام عاشورا که اوج مبارزات سیاسی ائمه طاهرین علیهم السلام می باشد.
مرحله چهارم: صد و نوزده سال است. از سال 61 تا سال 135 یعنی شروع خلافت منصور عباسی است در این مرحله حرکت از نقطه ای آغاز می شود بتدریج کیفیت پیدا می کند اوج می گیرد تا سال 135 با حکومت منصور تا حدود زیادی پیشرفتها را متوقف می کند.
مرحله پنجم: از سال 135 تا سال 202 یا 203 است که سال شهادت امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام است در این مرحله مبارزه از یک نقطه عمیق تر و گسترده تر از سال 61 ولی با مشکلات جدیدی آغاز می شود و رفته رفته اوج پیدا می کند گسترش می یابد قدم به قدم به پیروزی نزدیک می شود تا سال شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و این جا باز حرکت متوقف می شود.
مرحله ششم: از سال 204 و شروع خلافت ماءمونی در بغداد است که یکی از فصلهای بسیار دشوار در زندگی ائمه علیهم السلام بوده است تا سال 260 که سال شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و شروع غیبت صغری است.
مبارزات این شش مرحله که حدود 250 سال می باشد به بهاء شهادت دوازده معصوم علیهم السلام تداوم پیدا کرده است. هر یک از این مراحل خصوصیاتی دارد که در بحث های تاریخ تحلیلی زندگی ائمه باید مطرح بشود منتهی در این مقاله در صدد بحث های تاریخی نیستیم لذا از آن صرف نظر می کنیم فقط به بعضی از شواهد مبارزاتی معصومین علیهم السلام در این مراحل و دوران اشاره می کنیم. آنچه مربوط به مرحله اول است خطبه حضرت زهرا علیها السلام در مسجد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و وصیت سیاسی ایشان مبنی بر شبانه به خاک سپردن سیده شهیدان عالم خود بیانگر عمق مبارزات آنهاست
مرحوم کلینی رحمة الله علیه در اصول کافی این روایت را نقل می کند که: محمد بن یحیی عن محمد بن الحسین عن محمد بن اسماعیل، عن صالح بن عقبد، عن عبد الله بن محمد بن الجعفی عن ابی جعفر و ابی عبدالله علیهما السلام قالا: «ان فاطمة علیها السلام لما ان کان من اءمرهم ما کان اءخذت بتلابیب عمر فجذبته الیها ثم، قالت: اءما و الله یا ابن الخطاب لولا اءنی اءکره اءن یصیب البلاء من لاذنب له لعلمت انی ساءقسم علی الله ثم اجده سریع الاجابة.
بعد از جریان سقیفه و آن هتک حرمت ها نسبت به خاندان وحی و رسالت مظهر عظمت الهی زهرای مرضیه صاحب عصمت الله کبری علیها السلام گریبان عمر را گرفت و او را پیش کشید و فرمود همانا بخدا ای پسر خطاب اگر من از رسیدن بلا به بی گناهان کراهت نداشتم می فهمیدی که خدا را سوگند می دادم و او دعای مرا سریعا اجابت می کرد.
آنچه که مربوط به مرحله چهارم است این که وجود مبارک امام باقر علیه السلام بعد از زحمات 35 ساله امام سجاد علیه السلام در یک وضع مناسب تری مبارزه را شروع کردند در زندگی امام باقر علیه السلام دنباله همان خط سیاسی مبارزاتی را مشاهده می کنیم منتهی این حرکت تندتر می شود آن چنان که هشام بن عبدالملک احساس وحشت می کند و می بیند که باید آن حضرت را زیر نظر قرار دهد و این حرکت تداوم می یابد تا هنگامی که دوران زندگی آن حضرت به پایان می رسد می بینیم آن امام همام حرکت مبارزی خود را با ماجرای عزاداری در منی ادامه می دهد. وصیت می کند و 800 درهم از مال خودشان را می گذارد که ده سال در منی برای ایشان گریه کنند. این ادامه همان مبارزه است گریه برای امام باقر علیه السلام آن هم در منی آن هم تا ده سال، این یک حرکت کاملا سیاسی و جهت دار و معنی دار بود، منی با عرفات و مشعر و خود مکه فرق دارد، در مکه مردم متفرقند و هر کسی مشغول کار خود است عرفات یک صبح تا عصر بیشتر نیست مشعر چند ساعتی در شب است اما منی سه شب متوالی است که غالبا روزها را هم می مانند یعنی سه شبانه روز، مناسب ترین جای ابلاغ پیام به سراسر دنیای اسلام منی است وقتی عده ای بر یکی از اولاد پیامبر گریه می کنند قاعدتا همه سوال خواهند کرد که چرا گریه می کنی؟ بر مرده ای پس از گذشت سالها آن همه گریه نمی کنند! مگر به او ظلم شده است؟ مگر کشته شده است؟ چه کسی به او ظلم کرده؟ چرا بر او ظلم شده است؟…این همان حرکت سیاسی مبارزی بسیار دقیق حساب شده است.
تبیین و ترسیم استراتژی امامت در تمام این دوران از سوی ائمه معصومین علیهم السلام یک امر قابل دقت و تامل است از جمله این موارد گفتگوی حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام با هارون درباره فدک است ،هارون روزی به امام کاظم علیه السلام گفت: «حد فدکا حتی اردها الیک؛ یعنی حدود فدک را معین کن تا آن را به تو برگردانم»، حضرت ابتداء امتناع کردند و سپس که او اصرار کرد، فرمود: «لا آخذها الا بحدودها؛ اگر قرار است فدک را برگردانی باید با محدوده واقعی اش آن را بدهی»، هارون قبول کرد، اما شروع کردند حدود فدک را معین کردن، فرمود: «اما الحد الاول فعدن یک سوی آن عدن است، این گفتگو در مدینه یا بغداد انجام می گیرد امام منتهی الیه جزیرة العرب یعنی عدن را یک حد فدک معرفی می کند فتغیر وجه الرشید و قال: ایها! رنگ هارون تغییر کرد و بی اختیار گفت: اوه!
حضرت فرمود: والحد الثانی سمرقند یعنی یک سوی دیگر آن سمرقند است، یعنی منتهی الیه شرقی قلمرو حکومت هارون فاربد وجهه رنگ هارون تیره شد، حضرت ادامه داد: و الحد الثالث آفریقیه مرز سوم آن تونس است، یعنی منتهی الیه غربی کشور فاسود وجهه و قال: هیه! صورت هارون از خشم سیاه شد و گفت: عجب؟! بعد حضرت فرمود: و الحد الرابع سیف البحر مما یلی الجزر و ارمنیة مرز چهارم آن، کناره دریاست، پست جزیره ها و ارمنستان، یعنی منتهی الیه شمالی کشور، هارون از روی عصبانیت گفت فلم یبق لنا شی ء فتحول الی مجلسی یعنی در این صورت پس چه چیزی برای ما ماند! برخیز بر سر جای من بنشین!
قال موسی علیه السلام قد اعلمتک اننی ان حددتها لن تردها حضرت فرمود: به تو گفته بودم که اگر مرزهای فدک را بگویم آن را برنخواهی گردانید! در پایان حدیث آمده است که فعند ذلک عزم علی قتله یعنی این جا بود که هارون تصمیم گرفت امام را به شهادت برساند
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید