صورت و سیرت حضرت عباس(ع)
جستاری در زندگی حضرت ابوالفضل العباس(علیهالسلام) – یادداشتی از استاد جواد محدثی هم چهره عباس زیبا بود، هم اخلاق و روحیّاتش. ظاهر و باطن عباس نورانی بود و چشمگیر و پر جاذبه. ظاهرش هم آیینه باطنش بود. سیمای پر فروغ و تابندهاش او را همچون ماه، درخشان نشان میداد و در میان بنیهاشم، كه همه […]
جستاری در زندگی حضرت ابوالفضل العباس(علیهالسلام) – یادداشتی از استاد جواد محدثی
هم چهره عباس زیبا بود، هم اخلاق و روحیّاتش. ظاهر و باطن عباس نورانی بود و چشمگیر و پر جاذبه. ظاهرش هم آیینه باطنش بود. سیمای پر فروغ و تابندهاش او را همچون ماه، درخشان نشان میداد و در میان بنیهاشم، كه همه ستارگانِ كمال و جمال بودند، اباالفضل همچون ماه بود؛ از این رو او را «قمر بنیهاشم» میگفتند.
در ترسیم سیمای او، تنها نباید به اندام قوی و قامت رشید و ابروان كشیده و صورت همچون ماهش بسنده كرد؛ فضیلتهای او نیز، كه درخشان بود، جزیی از سیمای اباالفضل را تشكیل میداد. از سویی نیروی تقوا، دیانت و تعهّدش بسیار بود و از سویی هم از قهرمانان بزرگ اسلام به شمار میآمد. زیبایی صورت و سیرت را یكجا داشت. قامتی رشید و برافراشته، عضلاتی قوی و بازوانی ستبر و توانا و چهرهای نمكین و دوست داشتنی داشت. هم وجیه بود، هم ملیح. آنچه خوبان همه داشتند، او به تنهایی داشت.
وقتی سوار بر اسب میشد، به خاطر قامت كشیدهاش پاهایش به زمین میرسید و چون پای در ركاب اسب مینهاد، زانوانش به گوشهای اسب میرسید. شجاعت و سلحشوری را از پدر به ارث برده بود و در كرامت و بزرگواری و عزّت نفس و جاذبه سیما و رفتار، یادگاری از همه عظمتها و جاذبههای بنیهاشم بود. بر پیشانیاش علامت سجود نمایان بود و از تهجّد و عبادت و خضوع و خاكساری در برابر «الله» حكایت میكرد. مبارزی بود خدا دوست و سلحشوری آشنا با راز و نیازهای شبانه.
قلبش محكم و استوار بود همچون پاره آهن. فكرش روشن و عقیدهاش استوار و ایمانش ریشهدار بود. توحید و محبّت خدا در عمق جانش ریشه داشت. عبادت و خداپرستی او آن چنان بود كه به تعبیر شیخ صدوق: نشان سجود در پیشانی و سیمای او دیده میشد.
ایمان و بصیرت و وفای عباس، آن چنان مشهور و زبانزد بود كه امامان شیعه پیوسته از آن یاد میكردند و او را به عنوان یك انسان والا و الگو میستودند. امام سجاد(علیهالسلام) روزی به چهره «عبیدالله» فرزند حضرت اباالفضل(علیهالسلام) نگاه كرد و گریست. آنگاه با یادكردی از صحنه نبرد اُحد و صحنه كربلا از عموی پیامبر(حمزه سیدالشهدا) و عموی خودش (عباس بن علی) چنین یاد كرد:
«هیچ روزی برای پیامبر خدا سختتر از روز «اُحد» نگذشت. در آن روز، عمویش حضرت حمزه كه شیر دلاور خدا و رسول بود به شهادت رسید. بر حسین بن علی(علیهماالسلام) هم روزی سختتر از عاشورا نگذشت كه در محاصره سی هزار سپاه دشمن قرار گرفته بود و آنان میپنداشتند كه با كشتن فرزند رسول خدا به خداوند نزدیك میشوند و سرانجام، بی آن كه به نصایح و خیرخواهیهای سیدالشهدا گوش دهند، او را به شهادت رساندند.»
آنگاه در یادآوری فداكاری و عظمت روحی عباس(علیهالسلام) فرمود:
«خداوند، عمویم عباس را رحمت كند كه در راه برادرش ایثار و فداكاری كرد و از جان خود گذشت، چنان فداكاری كرد كه دو دستش قلم شد. خداوند نیز به او همانند جعفربن ابیطالب در مقابل آن دو دستِ قطع شده دو بال عطا كرد كه با آنها در بهشت با فرشتگان پرواز میكند. عباس نزد خداوند، مقام و منزلتی دارد بس بزرگ، كه همه شهیدان در قیامت به مقام والای او غبطه میخورند و رشك میبرند.»
آن ایثار و جانبازی عظیم اباالفضل، پیوسته الهامبخش فداكاریهای بزرگ در راه عقیده و دین بوده است و جانبازان بسیاری اگر دستی در راه دوست فدا كردهاند، خود را رهپوی آن الگوی فداكاری میدانند و اسوه ایثارشان جعفر طیّار و عباس بن علی بوده است:
چون اقتدا به جعفر طیّار كردهایم پرواز ماست با پرِ جان در فضای دوست
در پیروی ز خطّ علمدار كربلاست دستی كه دادهایم به راه رضای دوست
بصیرت و شناخت عمیق و پایبندی استوار به حق و ولایت و راه خدا از ویژگیهای آن حضرت بود. در ستایشی كه امام صادق(علیهالسلام) از ایشان كرده است بر این اوصاف او انگشت نهاده و به عنوان ارزشهای متبلور در وجود عبّاس، یاد كرده است:
«كان عمُّنا العبّاسُ نافذ البصیرةِ صُلب الایمانِ، جاهد مع ابیعبدالله(علیهالسلام) وابْلی’ بلاءاً حسناً و مضی شهیداً؛ عموی ما عباس، دارای بصیرتی نافذ و ایمانی استوار بود، همراه اباعبدالله جهاد كرد و آزمایش خوبی داد و به شهادت رسید.»
و در یكی از زیارتنامههای آن حضرت نیز بر این «بصیرت» و اقتدا به شایستگان اشاره شده است: «شهادت میدهم كه تو با بصیرت در كار و راه خویش رفتی و شهید شدی و به صالحان اقتدا كردی.»
بصیرت و بینش نافذ و قوی كه امام در وصف او به كار برده است، سندی افتخارآفرین برای اوست. این ویژگیهای والاست كه سیمای عباس بن علی را درخشان و جاودان ساخته است. وی تنها به عنوان یك قهرمانِ رشید و علمدارِ شجاع مطرح نبود، فضایل علمی و تقوایی او و سطح رفیع دانش او كه از خردسالی از سرچشمه علوم الهی سیراب و اشباع شده بود، نیز درخور توجه است. تعبیر «زُقّ العِلْم زقّاً» كه در برخی نقلها آمده است، اشاره به این حقیقت دارد كه تغذیه علمی او از همان كودكی بوده است.
مقام فقاهتی او بالا بود و نزد راویان، مورد وثوق به شمار میرفت و دارای پارسایی فوقالعادهای بود. تعبیر برخی بزرگان درباره او چنین است:
«عباس از فقیهان و دین شناسانِ اولاد ائمّه بود و عادل، ثقه، با تقوا و پاك بود.»
و به تعبیر مرحوم قاینی: «عباس از بزرگان و فاضلانِ فقهای اهل بیت بود، بلكه او دانای استاد ندیده بود.»
این سردار رشید و شهید، علاوه بر آن كه خود به لحاظ قرب و منزلتی كه نزد پروردگار دارد در قیامت از مقام شفاعت برخوردار است، وسیله شفاعت حضرت زهرا(علیهاالسلام) نیز خواهد بود. در روایت است:
در روز رستاخیز، آنگاه كه كار سخت و دشوار گردد، پیامبر خدا، حضرت علی را نزد فاطمه خواهد فرستاد تا در جایگاه شفاعت حاضر شود. امیرمؤمنان به فاطمه(علیهماالسلام) میگوید: از اسباب شفاعت چه نزد خود داری و برای امروز كه روز بیتابی و نیازمندی است چه ذخیره كردهای؟ فاطمه زهرا (علیهاالسلام) میگوید: یا علی، برای این جایگاه، دستهای بریده فرزندم عباس بس است.
افتخار بزرگ عباس بن علی این بود كه در همه عمر، در خدمتِ امامت و ولایت و اهلبیت عصمت بود، به خصوص نسبت به اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) نقش حمایتی ویژهای داشت و بازو و پشتوانه و تكیهگاه برادرش سیدالشهدا بود و نسبت به آن حضرت، همان جایگاه را داشت كه حضرت امیر نسبت به پیامبر خدا داشت. در این زمینه به مقایسه یكی از نویسندگان درباره این پدر و پسر توجه كنید:
«حضرت عباس در بسیاری از امور اجتماعی مانند پدر قد مردانگی برافراخت و ابراز فعالیت و شجاعت نمود. عباس، پشت و پناه حسین بود مانند پدرش كه پشت و پناه حضرت رسول الله بود. عباس در جنگها همان استقامت، پافشاری، شجاعت، قوّت بازو، ایمان و اراده، پشت نكردن به دشمن، فریب دادن و بیم نداشتن از عظمت حریف و انبوهی دشمن را كه پدرش در جنگهای اُحد، بدر، خندق، خیبر و غیره نشان داد، در كربلا ابراز داشت.
عباس، همانطور كه حضرت علی(علیهالسلام) همیان(کیسه) نان و خرما به دوش میگرفت و برای ایتام و مساكین میبرد، او به اتفاق و امر برادر، بسیاری از گرسنگان مكه و مدینه را به همین ترتیب اطعام مینمود. عباس، مانند علی(علیهالسلام) كه باب حوایج دربار پیغمبر بود و هر كس روی به ساحت او میكرد، اول علی را میخواند، باب حوایج در استان امام حسین(علیهالسلام) بود و هر كس برای رفع حوایج به دربار حسین(علیهالسلام) میشتافت، عباس را میخواند.
عباس مانند پدر كه در بستر پیغمبر خوابید و فداكاری كرد در راه پیغمبر، در روز عاشورا برای اطفال و آب آوردن فداكاری كرد. عباس مانند پدر كه در حضور پیغمبر شمشیر میزد، در حضور برادر شمشیر زد تا از پای درآمد. عباس، همانطور كه پدرش به تنهایی به دعوت دشمن رفت، به تنهایی برای مهلت به طرف خیل دشمن حركت فرموده و مهلت گرفت.»
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید