تازہ ترین

نگاهی نو به تعریف سیره

سیره را چگونه تعریف کنیم؟ فکر می کنید چه نوع کار هایی صادر شده از امامان معصومان می تواند سیره باشد؟
اشـتراک گذاری
21 ژوئن 2023
77 بازدید
کد مطلب: 6220

نگاهی نو به تعریف سیره؟

دکتر علی موسی عرفانی

سیره را چگونه تعریف کنیم؟ فکر می کنید چه نوع کار هایی صادر شده از امامان معصومان می تواند سیره باشد؟
لغت شناسان، کلماتی مانند شیوه، روش، طریقه، سنت و حالت را به عنوان معانی واژۀ سیره ذکر نموده اند، براین اساس، سیره در لغت عمل یا حالتی است که یکنوع دوام و استمرار در آن داشته باشد، چنانچه در قران نیز این واژه به معنی حالت و هیئت آمده است «قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى»
اما در اصطلاح تعاریف گوناگونی برای سیره در علوم مختلف ارایه شده است، چنانچه به موجب ضرورت بحث از سیره به عنوان یکی از مصادر فقه شیعه، فقهاء امامیه بیش از دیگران در شناخت مفهوم سیره بحث کرده اند و سیره در عرف فقهاء به شیوۀ مستمر عملی در میان مردم به انجام و یا ترک فعلی اطلاق می‌شود و با توجه به نوع عمل و رفتار اجتماعی همه مردم یا گروهی از مسلمانان به دو نوع «سیره عقلاء و متشرعه» تقسیم شده است، این واژه در اصطلاح اصولیان معنای محدود تری نسبت به حوزۀ فقه دارد و به عنوان یکی از زیر مجموعه‌های سنت، به فعل معصوم اطلاق می‌گردد، اما سیره در اصطلاح مورخان تعریف خاص خودش را دارد، در این حوزه، سیره در ابتداء به معنی شرح حال زندگی شخصیت‌های مشهور بوده است و در تناظر همین معنا، ابن منظور در تعریف سیره می‌گوید: «تدوین تفاصیل حیاة أحدالمشاهیر و اعماله» چنانچه عناوین کتب کهن سیره «السیره النبویه، سیره الانبیآء، سیره الخلفاء» و شیوۀ نقل اخبار درآن نیز نشان می‌دهد که سیره در نگاه آنان مساوی با شرح حال زندگی افراد مشهور بوده است.
در ادامۀ همین شیوۀ نگارشی، نویسندگان شیعه، حالات زندگی امامان خود را نیز تحت عنوان سیره تألیف نمودند؛ با گذرزمان، واژۀ سیره در نظام فکری فرهنگی شیعه از معنای عام آن عدول کرده و اکنون در عرف پژوهشگران کاملا به یک معنای تخصصی تبدیل شده است، زیرا امروزه توجه به سیرۀ أئمه، نه به منظور شرح حال نگاری، بلکه برای بیان منش و خلق وخوی آنان به منظور معرفی الگوی مطلوب جامعۀ اسلامی و انسانی صورت می‌گیرد، از میان دانشمندان معاصر، شهید مرتضی مطهری که عنایت خاصی در بحث سیره داشته، در تنقیح معنای سیره نیز به نکات مهمی اشاره نموده است چنانچه از لحن گفتار ایشان بدست می‌آید که عنوان «سیره» بر کتاب هایی مانند «السیره النبویه» که شرح حال زندگی پیامبر اکرم را نوشته اند اشتباه بوده است و آنها در حقیقت «سیر» زندگی آنحضرت را نوشته اند، نه «سیره و سبک» زندگی را، چون به عقیدۀ ایشان سیره متد و سبک خاصی از زندگی است که صاحب اسلوب و سبک، همراه با منطق عملی « ارادۀ خاص فاعل از تکرار عمل بقصد تربیت، تقرب و یا شکوفائی جامعه» در رفتار عملی شان بکار می‌برند، البته که درستی این تفکر که مراد از سیره می‌بایست سبک خاص زندگی باشد از سخنان أئمه استفاده شده است، چنانچه معروف است که امام سجاد‌ع فرمودند: «کنا نعلم مغازی رسول الله و سرایاه کما نعلم سوره من القران» و منظور آنحضرت نمی تواند جنگ‌های پیامبر باشد چون آنچه نسبت به زندگی آنحضرت در تعالیم أئمه بدان توجه شده – نه غزوات و سرایا بلکه- نوع رفتار‌های اخلاقی و خلق وخوی نیکو آنحضرت بوده است، امام علی ع نیز در سخنانش سیره را در معنای تخصصی آن بکار برده و در خطبۀ 93 راجع به رسول خدا می‌فرمایند« سیرتها القصد و سنته الرشد» سیرت او میانه روی و آئینش راهنماینده بود، چنانچه در حکمت 73 نیز در وصف رهبران و پیشوایان دینی می‌فرمایند« ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه» این سخنان نشان می‌دهد که سیره شرح حال زندگی بصورت مطلق نبوده بلکه مراد از آن «شیوۀ زندگی الگومند و قانونمند افراد خاص» می‌باشد.
نکات فوق – به ضمیمۀ این نکته در معنی لغوی سیره که ثبات و دوام حالت در آن قید شده است- ما را به این واقعیت نزدیک می‌سازد که سیرۀ عملی بالأصاله اختصاص به زندگی أئمه معصومین دارد، چون تنها انسانهای کامل و وارسته ای که با حفظ تعادل روحی روانی در شدت و رخاء، زندگی خود را با روش و سبک واحدی سپری نموده باشند أئمه معصومین هستند که علم و عصمت آنان موجب حفظ متد واحد در رفتار عملی شان شده است، لذا است که ریزترین رفتار عملی آنان نیز دارای محتوایی ژرف و عمیق و منشأای برای استخراج مهمترین قوانین زندگی قرار می‌گیرد؛ لذا اطلاق سیره بر زندگی افراد برجستۀ غیر معصوم، نوعی تساهل یا تعبیری در درجۀ دوم است که احیانا به جای «عادت» بکار رفته است، وگرنه شیوۀ آنها در برابر حالات مختلف روزگار ثابت نمی ماند و نمی توان سبک واحدی را برای زندگی آنان تصور نمود، البته که سیره متشرعه و عقلاء می‌تواند با دوام باشد اما باز هم حیثیت و اعتبار آن به سیرۀ أئمه برگشت می‌خورد و اثبات معاصر بودن با معصوم، شرط تحقق و حجیت سیره متشرعه است، حتی سیره عقلا نیز زمانی حجیت دارد که أقلا با عدم ردع شارع همراه باشد. براین اساس، سیره در عرف سیره پژوهان شیعه به « شیوۀ زندگی الگومند و قانون مند أئمۀ مصومین» اطلاق دارد که به عنوان منطق حاکم بر رفتار‌های عملی آنان همواره ثابت و استوار می‌ماند.


احمد بن فارس، مقاییس اللغه، ج 1، ص 563. محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 399. احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ج 2، 78.
– محمد تقی طباطبائی، ا لاصول العامه للفقه المقارن، ص 199. محمد رضا مظفر، اصول الفقه، ج2، ص 153.
– ناصرمکارم شیرازی، انوارالاصول، ج3، ص95.
– حاجی خلیف، کشف الظنون، ج12، ص 47.
– مرتضی، مطهری، سیری درسیره نبوی، ج 1، ص 48.
– همان، ص 61.
– احمد بن علی خطیب بغدادی، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، ص 195.
– جمعی از محققان، فرهنگ اصول فقه، ج 2، ص 40. محمد رضا مظفر، اصول الفقه، ج2، ص161.
– – سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، ج1، ص265.

 

 

این مطلب بدون برچسب می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *