تازہ ترین

راهنمائی طلاب تاریخ اهلبیت ع

گزارش‌های متعلق به زندگی معصومین، جهت تشخیص نوع سیره‌ای گزارش‌ها به یکسری قواعد و قراینی نیاز مندیم، قرائن لازم این باب را می‌توان بطور کلی به دو قسمت محتوائی و ادبی تقسیم می‌شود.
اشـتراک گذاری
21 ژوئن 2023
101 بازدید
کد مطلب: 6223

راهنمائی طلاب تاریخ اهلبیت ع

دکتر علی موسی عرفانی
چه گزارش های راجع به زندگی أئمه معصومین ع سیره ای است و چه گزارش هایی تاریخی؟
سیره به عنوان فعل معصوم، تمییز گزارش‌های آن از سنت «قول معصوم» آنچنان دشوار نیست، گرچه بحث‌هایی در تعریف سنت و سیره مطرح است که غالبا با نگاهی فقهی برای درک اهمیت و چگونگی منبعیت سیره در استنباط احکام شرعی به آن پرداخته می‌شود، اما در برابر آن، تمییز میان گزارش‌های سیره و تاریخ أمری توجه طلب است، چون از یکسو بر اساس نوع تفکر متقدمین، هر نوع شرح حال حیات معصومین، بویژه پیامبر گرامی اسلام، تحت عنوان سیره نگارش یافته و زمینۀ خلط و اختلاط در آن وجود دارد، از سوی دیگر با توجه به تخصصی شدن تعریف سیره، اکنون این مسأله نیز روشن است که صرف صدور فعل از معصوم کاشف از روش و سبک زندگی آنان نبوده و نمی توان هر فعل صادر شده را سیره نامید، بنابراین در مواجه با انبوهی از گزارش‌های متعلق به زندگی معصومین، جهت تشخیص نوع سیره‌ای گزارش‌ها به یکسری قواعد و قراینی نیاز مندیم، قرائن لازم این باب را می‌توان بطور کلی به دو قسمت محتوائی و ادبی تقسیم می‌شود.
الف: قرائن محتوائی گزارش‌های سیره
گزارش‌های سیره از نظر محتوا با این قرینه مهم، از گزارش‌های تاریخی تشخیص داده می‌شود، که سیره ارتباط بسیار مستحکمی با فضیلت اخلاقی دارد و منشأ آن، صفات اخلاقی ملکه شده در اعماق روح و جان أئمه می‌باشد، بنابر این، سیره به عنوان یک منطق عملی همواره یکنوع جنبۀ الگوئی تربیتی در آن مشاهده می‌شود و از این جهت، جزئی ترین عمل سیره، جدای از عمل دیگری، ممکن است بذاته از ارزش واعتبار والائی برخوردار باشد و منشأ استخراج قانون زندگی قرار گیرد، اما تاریخ معصومین ربطی با فضیلت اخلاقی ندارد، بلکه مجموعه رویداد هایی است که بر اساس وضعیت خاص طبیعی و اجتماعی در بستر زمان و مکان معین اتفاق افتاده و ارزش آن از برای درک علل و اسباب، روابط فی مابین و عبرت از نتائج حاصل از حادثه می‌باشد؛ در نتیجه، هرحادثۀ تاریخی جدای از حوادث پس و پیش، آنچنان واضح و دارای پیامهای خاصی نخواهد بود.
و در گام بعدی، «شأنیت تکرار عمل » می‌تواند به عنوان قرینۀ خاص تشخیص سیره حایز اهمیت باشد، زیرا، فضیلت حاصل اخلاقی برای نفس أئمه، با تربیت و ریاضت و با علم و آگاهی کامل، بصورت مطلوب در جان آنها رسوخ یافته است، بنابراین، افعالی که در سایۀ آن صفات به فعلیت می‌رسند نیز همواره بصورت یک رنگ و یک نواخت تکرار خواهد شد، منظور آن نیست که «تکرار» به عنون شرط سیره بودن عمل، أمری ضروری باشد، – چنانچه برخی پژوهشگران بر آن عقیده دارند و قید «تکرار عمل» را به عنوان مقوم سیره به حساب آورده اند – چه بسا ممکن است فعل یکبار بیشتر صادر نشده اما سیره به حساب آید، چون فضیلت راسخ در نفس تقاضا دارد که اگر بار دیگر تکرار شود به همین شکل تکرار خواهد شد نه بگونه ای دیگر، به عنوان مثال، نحوۀ حرکت امام رضاع برای نماز عید که مطابق با گزارشات یکبار اتفاق افتاد ، ولی همان اهتمام ویژه، بیانگر سیرۀ آنحضرت نسبت به نماز عید بوده که اگر سال دیگر هم این امکان فراهم می‌آمد به همین سبک عمل می‌نمود.
بنابراین، سزاوار است که به جای «تکرار»، از قید «من شأنه ان یُکرر» استفاده کرد که در صورت فراهم آمدن شرائط مماثل تکرار خواهد شد، اینگونه می توان قدر جامعتری برای گزارش‌های سیره در نظر گرفته باشد. البته شکی در آن نیست که تکرار عمل، دلالت واضحتری بر سیره بودن آن دارد و واژه ها و قرائن دال بر تکرار به عنوان ابزاری مهم، سهولت بیشتری در تشخیص گزارش‌های سیره فراهم می‌سازد.
ب: قرائن أدبی گزارش‌های سیره
از آنجا که سیره با فضیلت راسخ در افکار و اندیشه ارتباط دارد، به عنوان شیوۀ مستمر همواره شأنیت تکرار در آن وجود دارد، بر این اساس از نظر ادبی نوع کلمات و ساختار جملات دال بر استمرار عمل، از قرائن ادبی سیره بودن گزارش مربوطه به حساب می‌آید، در این رابطه مقاله ای تحت عنوان «قواعد شناسائی احادیث سیره نزد فریقین» از مهدی مهریزی و غلام حسین میر به استخراج و بیان کلمات، افعال و ساختار جملات دال بر استمرار عمل پرداخته و به نکات خوبی اشاره داشته است، ذیلا با ذکر مثالهای روشنی به مهمترین موارد آن اشاره می‌شود:
الف- کان ناقصه و مشتقات آن + فعل مضارع مثبت
کان ناقصه و مشتقات آن + فعل مضارع مثبت بر استمرار فعل در گذشته دلالت دارد ، برای مثال، راجع به سیرۀ اخلاقی پیامبر اکرم در گزارش‌ها آمده است که «کان یکرم من یدخل علیه حتی ربما بسط ثوبه و یؤثر الداخل با الوساده التی تحته» آنحضرت با میهمانان خود سخاوتمند بود، چه بسا – برای احترام آنان- حتی لباس خود را برایشان پهن می‌کرد و بالش خود را برای آنان قرار می‌داد. در خبر دیگری امام صادق‌ع راجع به شیوۀ امام علی ع در این مورد می‌فرماید که «کان یأکل الخبز و الخلَ و الزیت و یطعم الناس الخبز واللحم» امام علی ع خود، نان و سرکه و روغن می‌خورد، و نان و گوشت را به دیگران می‌داد.
ب- فعل ناقصۀ «مازال
فعل ناقصۀ «مازال بر همیشگی و استمرار عمل در گذشته دلالت دارد ، چنانچه امام علی ع در وصیت خود به حسنین کریمین می‌فرماید« الله الله فی جیرانکم… مازال رسول الله یوصی بهم حتی ظننَا انه سیورثهم » در بارۀ همسایگان از خدا پروا کنید، چون پیامبر اکرم راجع به آنها همواره چنان سفارش می‌کرد که گمان کردیم که حتی آنان را نیز از ورثه قرار داد؛ همچنان راجع به سیرۀ امام علی ع گزارش شده است که «مازال عندکم یأکل مما عملت یده » . آنحضرت همواره از دست رنج خود امرار معاش می‌کرد. ساختار فعل بکار رفته در این نوع گزارش ها نشان می‌دهد که عمل مورد نظر بارها توسط معصوم تکرار شده و جزء شیوۀ و روش زندگی آنان بوده است.
ج- کان منفی همراه با فعل ماضی و مضارع
برخلاف دو قاعدۀ فوق، از «کان منفی» همراه با فعل ماضی و مضارع «ماکان- لم یکن » و کان مثبت همراه با فعل مضارع منفی برای نشان دادن استمرار در ترک فعل استفاده می‌شود، به عنوان مثال این ترکیب ادبی در آیات ذیل بر استمرار ترک عمل دلالت دارد «يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا» و «لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ» چنانچه در یکی از گزارش‌های سیرۀ رسولخدا آمده است که «لم یکن رسول الله سبَابا و لا فحاشا» به هیچ وجه آنحضرت کسی را سب نمی کرد و به کسی فحش نمی داد. همچنان در روایت دیگری آمده است که «كَانَ‏ لَا يَذُمُ‏ أَحَداً وَ لَا يُعَيِّرُهُ وَ لَا يَطْلُبُ عَثَرَاتِهِ وَ لَا عَوْرَتَه‏ » پیامبر خدا کسی را سرزنش نمی کرد و در پی توهین و کشف عیوب دیگران نبود. افعال کمکی سلبی در این گزارش ها دلالت دارند که شیوه و روش معصومان برآن استوار بود که کار‌های اشاره شده بصورت مستمر ترک شوند.
د: کان ناقصه در شکل مثبت، همراه با صفت مشبه، اسم تفضیل و صیغۀ مبالغه
کان ناقصه در شکل مثبت، همراه با صفت مشبه، اسم تفضیل و صیغۀ مبالغه بر استمرار عمل در گذشته دلالت دارند، چنانچه شکل منفی آن در این حالت نیز استمرار ترک عمل را نشان می‌دهد، بنابراین، نوع گزارشی‌های که با این شکل ترکیبی از أئمه تعریف و تمجید نماید بیانگر آن است که عمل مورد نظر بصورت مکرر از معصوم صادر می‌شده و جزء روش و شیوۀ زندگی آنان بوده است، و اگر با این شکل ترکیبی، وصفی را از أئمه نفی کند، نشان دهندۀ استمرار در ترک عمل می‌باشد، به عنوان مثال، امام حسن‌ع در بیان سیره پیامر می‌فرماید که: «کان .. دَمِثاً لَيْسَ بِالْجَافِي وَ لَا بِالْمَهِين‏..سَهْلَ الْخُلُقِ لَيِّنَ الْجَانِبِ لَيْسَ بِفَظٍّ وَ لَا غَلِيظٍ وَ لَا صَخَّابٍ‏ وَ لَا فَحَّاشٍ وَ لَا عَيَّابٍ» پیامبر اعظم همواره اخلاقی نرم داشت، خشک و خشن نبود، کسی را توهین نمی کرد، عطوفت و مهربانی را به همراه داشت، بی ادب و سختگیر نبود، ، برسر کسی داد نمی زد و نه به کسی فحش می‌داد، نه دنبال عیب دیگران می‌گشت. همچنان راجع به سیرۀ امام صادق‌ع گزارش شده است که «لم‏ يكن‏ عيَابا و لا سبَابا..و لاطعَانا و لا لعَانا .. » امام صادق‌ع از کسی عیب جوئی نمی کرد و به کسی فحش نمی داد، نه به کسی تهمت میزد و نه با کسی بد کلامی می‌کرد.
ه: فعل ماضی منفی همراه با «قطُ»
یکی دیگر از قرائن تشخیص گزارش‌های سیره، ساختار ترکیبی فعل ماضی منفی و واژۀ «قط» می‌باشد، این نوع ترکیبی نیز بر استمرار و دوام فعل دلالت داشته و موارد متعددی از اخبار متعلق به زندگی أئمه اینگونه گزارش شده است، به عنوان مثال ابراهیم بن عباس صولی در یک گزارش جامعی راجع به اخلاق اجتماعی امام رضاع می‌گوید: «… ما رأيت أبا الحسن الرضا عليه‏ السلام‏ جفا أحدا بكلمة قط… » هر گز امام رضاع را ندیدم که از طریق زبان به کسی ستم کند.
و: کلمات ویژۀ دال بر استمرار
خارج از قرائن ساختار فعل، بیساری از موارد، در گزارش‌های متعلق به زندگی أئمه الفاظ و عبارات خاصی بکار رفته که بر استمرار و دوام عمل دلالت دارند، کلماتی مانند «دائماً» «ابداً» «مطلقاً» از جمله این نوع کلمات می‌باشد، برای مثال در روایتی راجع به سیرۀ پیامبر آمده است که «كَانَ مُتَوَاصِلَ الْأَحْزَانِ دَائِمَ الْفِكْرَةِ لَيْسَتْ‏ لَهُ‏ رَاحَة » آن حضرت پیوسته محزون و همیشه در فکر بودند، هیج وقت استراحت نداشتند. همچنان در برخی موارد ساختار جمله بگونه ای است که معنای استمرار از آن بدست می‌آید، مانند «لا ادع هذالعمل» یا «لا اترک هذا العمل حتی الممات..» که غالبا خود أئمه معصومین برای بیان شیوه و روش زندگی خود، این نوع عبارات را بکار برده اند، چنانچه امام هشتم، در نیکی کردن به خویشاونان خویش می‌فرماید« وَ اللَّهِ لَا أَدَعُ‏ مُوَاسَاتَكُمْ وَ بِرَّكُمْ مَا مَشَيْتُ عَلَى الْأَرْض‏ » بخدا قسم تا زمانيكه روى زمين راه میروم از احسان و نیکی کردن به شما دست بر نمی دارم. گاهی اوقات برای تأکید بر استمرار و بیان اهمت خاص یک عمل در زندگی اجتماعی أئمه، پس از نسبت دادن آن به معصوم، از عبارت هایی مانند «حتی مات» «حتی قبض الله» «حتی لقی الله» استفاده می‌شود، این گونه عبارات نیز – با سیاق کلام- می‌تواند از جمله قرائن تشخیص گزارش‌های سیره به حساب آیند برای مثال در گزارشی راجع به نحوۀ یاری رساندن امام سجادع به مستضعفان مدینه آمده است که «…سمعت أهل المدينة يقولون: ما فقدنا صدقة السرّ حتّى‏ مات‏ عليّ بن الحسين عليهما السلام» ابن عایشه از پدرش نقل می‌کند که مردم مدینه می‌گفتند: ما خدمات سری را از دست ندادیم تا زمانیکه امام علی ابن حسین ع از دنیا رفتند.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *