چهل حدیث از امام موسی کاظم علیہ السلام
2. مَن دَعا قَبلَ الثَّناءِ عَلَی الله و الصَّلاهِ عَلَی النَّبِی (صلی الله علیه وآله) كَانَ كَمَن رَمی بِسَهمٍ بِلا وَتر
هر كه پیش از ستایش بر خدا و صلوات بر پیغمبر (صلی الله علیه وآله) دعا كند چون كسی است كه بی زه كمان كشد.
تحفالعقول ، ص 425
3. أوشَک دَعوَةً وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ
دعایی که بیشتر امید اجابت آن می رود و زودتر به اجابت می رسد، دعا برای برادر دینی است در پشت سر او.
اصول کافی،ج1 ،ص52
4. مَن أرادَ أن یکنَ أقوَی النّاسِ فَلیتَوکل عَلی الله
هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.
بحار الانوار، ج7 ، ص143
5. أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند ، انتظار فرج و گشایش است.
تحف العقول، ص403
6. مَلْعُونٌ مَنْ اغْتابَ أخاهُ
ملعون است کسی که از برادرش غیبت کند.
بحار الأنوار، ج 74، ص 232
7. رَجُلٌ مِنْ أهْلِ قُمَ یَدْعوُ النّاسَ إلَی الحَقِّ، یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الحَدیدِ
مردی از قم، مردم را به حق فرا میخواند و گروهی چون پارههای آهن [استوار]، پیرامون او گرد میآیند.
بحارالأنوار، ج 57، ص 216
8. تَفَقَّهوا فی دینِ الله فإنَّ الفقه مفتاحُ البَصیرة،وتَمامُ العِبادة و السّببُ إلی المنازل الرفیعة و الرُّتبِ الجَلیلة فی الدین و الدنیا،و فَضلُ الفَقیه علی العابد كَفَضلِ الشمسِ علی الكواكب و مَن لَم یَتَفَقَّه فی دینهِ لَم یَرضَ اللهُ لهُ عملاً
در دین خدا، دنبال فهم عمیق باشید؛ زیرا فهم عمیق در دین، كلید بصیرت و كمال عبادت و سبب تحصیل مقام های والا و مراتب شكوهمند در امور دین ودنیاست. و برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر كواكب، و كسی كه در دینش فهم ِعمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد. ( برای خواندن انواع احادیث به سایت تالاب مراجعه نمایید )
تحف العقول ص410
9. مَنِ استَوى یوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ
هر کسى که دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است.
بحار الأنوار،ج 78،ص326،ح5
10. لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ فی كُلِّ یَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سیّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنهُ و تابَ اِلَیهِ
از مانیست كسی كه هر روز حساب خود رانكند ،پس اگر كار نیكی كرده است از خدا زیادی آن را بخواهد،واگر بدی كرده،از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.
اصول كافی ج 4 ص191
11. قِلَّهُ المَنطِق حُکمٌ عَظِیم، فَعَلَیکُم بِالصُّمتِ
بر شما باد به خموشی که کم گویی، حکمت بزرگی است.
بحاالانوار ، ج 78 ، ص 321
12. مَن اَحزَنَ والدَیهِ فَقَد عَقهُما
هر که پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را ناسپاسی کرده است.
تحف العقول ، ص 425
13. مَا مِن شَیءٍ تَراهُ عَینَاک إلّا وَ فِیه مَوعِظَه
چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد ، مگر آن که در آن پند و اندرزی است.
بحاالانوار ، ج 78 ، ص 319
14. وَاللّهِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ
به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان.
بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29
15. إنَّ الحَرامَ لا یُنمى وإن نُمِىَ لا یُبارَكُ فیهِ
مال حرام افزون نمىگردد و اگر هم افزون گردد برکت نمىیابد.
الکافى ، ج 5، 125
16. مَنِ اقتَصَدَ وَقَنَعَ بَقِیَت عَلَیهِ النِّعمَةُ ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَةُ
هرکه میانهروى کند و قناعت ورزد، نعمت بر او بپاید و هر که بىجا مصرف نماید و زیادهروى کند، نعمتش زوال یابد.
تحفالعقول، ص 403
17. لِكُلِّ شَیءٍ دَلِیلٌ وَ دَلیلُ العَاقِل التَّفَكُّر، وَ دَلیلُ التَّفكُّرِ الصُمت
برای هر چیزی دلیلی باید، و دلیل خردمند تفكر است، و دلیل تفكر خاموشی.
تحف العقول ، ص 406
18. طوبى لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئِكَ هُمُ المُقَرَّبونَ یَومَ القیامَةِ
خوشا به حال اصلاحکنندگان بین مردم، که آنان همان مقرّبان روز قیامتاند.
تحف العقول، ص 393
19. إنَّ العاقِلَ لایَکذِبُ و إن کانَ فیهِ هَواهُ
خردمند دروغ نمىگوید ، اگرچه میل او در آن باشد.
تحف العقول ، ص 391
20. اللّهَ جَلَّ وعَزَّ یُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ
خداوند عزّوجلّ، بنده خواب آلوده بیکار را دشمن دارد.
الکافی: ج 5 ، ص 84 ، ح 2
21. مُجَالِسَه أَهلِ الدِّینِ شَرَفُ الدَّنیَا وَ الاخِرَه
همنشینی با اهل دین، شرف دنیا و آخرت است.
تحف العقول ، ص 420
22. مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یُمنٌ وَ بَرَكَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه
مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.
تحف العقول، ص 398
23. دَعوَةِ الصائِمِ تَستَجابُ عِندَ اِفطارِه
دعاى شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب مىشود.
بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33
24. الغَضَبُ مِفتَاحُ الشَّر
خشم كلید هر بدی است.
تحف العقول، ص 416
25. لِكُلِّ شَیءٍ زَكاهٌ، وَ زَكاهُ الجَسَدِ صِیامُ النَّوافِل
برای هر چیزی زكاتی است، و زكات تن روزه های مستحبی است.
تحف العقول، ص 425
26. التَّدبِیرُ نِصفُ العیشِ
تدبیر نیمی از زندگی است.
تحف العقول، ص 425
27. مَن وَلَههُ الفَقرُأبطَرهُ الغِنى
آن که نَدارى حیرانش کند، توانگرى سرمستش مى سازد.
بحارالانوار،ج۷۴ص۱۹۸
28. مَن رَأى أخاهُ عَلَى أمرٍ یُکرِهُهُ فَلَم یَرِدهُ عنهُ وَ هُو یقدِر عَلَیهِ، فَقَد خَانَه
هر که برادرش را در کارى ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است.
الامالى صدوق،ص۳۴۳
29. اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ به العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به، الصَلوةُ
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است.
تحف العقول،ص455
30. إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدَراً الَّذِی لایَرَی الدُّنیا لِنَفسِه خَطَرا، اما إنَّ أبدانَكُم لَیس لَها ثَمَنٌ إلّا الجَّنه، فَلا تَبِیعُوها بِغِیرِها
به راستی كه با ارزش ترین مردم كسی است كه دنیا را برای خود مقامی نداند، بدانید بهای تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان مفروشید.
تحفالعقول ، ص410
31. أفضَل مَا یَتَقَرَّبُ بِه العَبدِ إلَی الله بَعدَ المَعرِفَهُ بِه الصَّلاه وَ بِرُّ الوالِدَینِ و تَركُ الحَسَد و العُجبُ و الفَخر
بهترین چیزی كه به وسیله آن بنده به خداوند تقرب می جوید، بعد از شناختن او، نماز و نیكی به پدر و مادر و ترك حسد و خودبینی و به خود بالیدن است.
تحفالعقول ، ص 412
32. إنَّ الله حَرَّمَ الجَنَّهَ عَلی كُلِّ فَاحِشٍ بذِی قَلِیلِ الحَیاءِ لا یُبالِی مَا قَال وَ لا مَا قِیل فِیه
خداوند بهشت را بر هر هرزه گوی كم حیا كه باكی ندارد چه می گوید و یا به او چه گویند حرام گردانیده است.
تحفالعقول، ص 416
33. إیّاكَ و الكِبر، فَإنَّهُ لایَدخُلُ الجَنَّهَ مَن كَانَ فِی قَلبِه مِثقالَ حَبَّهٍ مِن كِبر
از كبر و خودخواهی بپرهیز، كه هر كسی در دلش به اندازه دانه ای كبر باشد، داخل بهشت نمی شود.
تحفالعقول، ص 417
34. إیّاكَ و مُخَالِطَهُ النّاس و الإنس بِهِم إلا أن تَجِدَ مِنهُم عَاقِلاً و مَأمُوناً فَآنَسَ بِه و أهرَبَ مِن سایِرهِم كَهَربُكَ مِن السِّباعِ الضّارِیه
بپرهیز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر این كه خردمند و امانت داری در میان آنها بیایی كه (در این صورت) با او انس گیر و از دیگران بگریز، به مانند گریز تو از درنده های شكاری.
تحفالعقول ، ص 420
35. كُلَّما أحدَثَ النّاس مِنَ الذُّنُوبِ ما لَم یَكُونُوا یَعمَلُون، أحدَثَ اللهُ لَهُم مِن البَلاءِ مَا لَم یَكُونُوا یَعِدُّون
هرگاه مردم گناهان تازه ای که نمی كردند انجام دهند، خداوند بلاهایی تازه به آن ها دهد كه به حساب نمی آوردند.
تحفالعقول ، ص 434
36. مَن استَوی یَوماهُ فَهُو مَغبُون، و مَن كَان آخَر یَومَیه شَرُّهُما فَهُو مَلعُون، و مَن لَم یَعرف الزِّیادَه فِی نَفسِه فَهُو فی نُقصان، و مَن كان إلی النُّقصان فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاه
كسی كه دو روزش مساوی باشد، مغبون است، و كسی كه دومین روزش، بدتر از روز اولش باشد ملعون است، و كسی كه در خودش افزایش نبیند در نقصان است، و كسی كه در نقصان است مرگ برای او بهتر از زندگی است.
بحاالانوار، ج 78، ص 327
37. لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسبُ نَفسَه فِی كُلِّ یَومٍ، فَإن عَمِلَ حسناً استَزدادَ الله، و إن عَمِل سَیِّئاً استغفِرُ الله مِنه و تَاب إلیه
از ما نیست كسی كه هر روز حساب خود را نكند، پس اگر كار نیكی كرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، و اگر در آن كار بدی كرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.
اصولالكافى، ج 4، ص 191
38. إصبِر عَلَی طَاعَهِ الله و إصبِر عَنِ مَعاصِی الله، فإنّما الدُّنیا ساعَه، فَما مَضی مِنها فَلَیس تَجِد لَهُ سُرورا و لا حُزناً، و مَا لَم یَاتِ مِنها فَلیسَ تَعرِفُه، فَاصبِر عَلی تِلكَ السّاعَهِ الَّتِی أنت فِیها فَكَأنَّكَ قَد اغتَبَطَت
بر طاعت خدا صبر كن، از معاصی خدا صبر كن، دنیا همان ساعتی است، آن چه رفته نه شادی دارد و نه غم، آن چه نیامده ندانی كه چیست؟ به همان ساعتی كه در آنی صبر كن هم چنان باشد كه تو رشك برده شده ای.
تحفالعقول ، ص 417
39. مَثَلُ الدُّنیا مَثَل مَاءِ البَحر، كُلَّما شربَ مِنهُ العَطشان أزدادَ عَطَشاً حَتّی یقتِله
دنیا چون آب دریاست، هر چه تشنه كامش بیشتر نوشد، بیشتر تشنه شود تا او را بكشد.
تحفالعقول ، ص 417
40. وَجَدتُ عِلمَ الناس فی اَربعٍ:
اَوّلُهاأن تَعرِفَ رَبَّکَ
وَالثّانیةُ أن تَعرِفَ ما صَنَعَ بکَ
وَالثّالثَةُ أن تَعـرِفَ ماأرادَ مِـنکَ
وَالرّابعَةُ أن تَعرفَ ما َیخرُجُکَ مِن دینِکَ
علومی را که مردم به آن نیاز دارند در چهار چیز یافتم :
اول اینکه خدای خودت را بشناسی .
بشناسی که خداوند با تو چه کار کرده است .
بشناسی که خداوند چه چیزی از تو می خواهد .
و بشناسی که چه چیزی تو را از دینت خارج می کند.
بحارالانوار، ج 78 ، ص 328
دیدگاهتان را بنویسید